سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشم و هم چشمی، همان رقابت است. مسابقه­ای است که چون بیش­تر با نگریستن و چشم دوختن آغاز می­شود، این نام را به خود گرفته است. با دقت در کاربرد عرفی آن درمی­یابیم که این اصطلاح به معنای رقابت ناسالم است. مراقبه­ای است؛ نه از باطن خود که از ظاهر دیگران، برای نمودن و پرکردن چشم دیگران از خود. دچارآمدگان به این بلای جانگزا، پیوسته شخصیت خود را از نگاه دیگران می­بینند و می­سنجند.

      قرآن کریم انسان را به نگریستن فرا­ می­خواند، اما نه هر نگاهی؛ نگریستنی که از روی اعتبار باشد و بر گستره بینش و معرفت الاهی انسان بیفزاید.[1] دین اسلام با نگاه غفلت زا و زیانبار مخالف است. دستور خداست که هرگز به نعمت­هاى  مادى دیگران چشم ندوزیم: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى».[2]پروردگار در این آیت، نعمت­هاى ناپایدار دنیا را شکوفه‏هاى زندگانی این سرا قلمداد می­کند که دوامی ندارند؛ زود می­شکفند و دیری نمی­پایند.

      معصومان ـ علیهم السلام ـ بارها فرموده­اند که در امور دنیایی، هماره به فرودستان بنگریم تا از سهم دنیای خود خرسند و سپاسگزار پروردگار باشیم. به فرادستانمان ننگریم که سرخورده و ناسپاس شویم.[3]

 نگاه، خوراک چشم است و هرکه چشم­انداز نگاهش را تنها به دنیا و دنیاداران محدود کند، راه هدایت را نمی­بیند. او شیفته و سرگرم چیزهایی می­شود که در وسعت دیدش قرار دارد. برای همین است که نمی­تواند جز راه و رسم دنیا زدگان را  بپوید.

       سفارش قرآن کریم و اولیای دین، نگریستن به اهل آخرت است. با نگاه به اینان است که آدمی به کاستی و عقب ماندگی­های معنوی خود پی می­برد و از در افتادن در مهلکه عجب محفوظ می­ماند.

 آفریدگاری که با غریزه کمال جویی، حس برتری و پیشتازی را در نهاد محبوب­ترین آفریدگانش نهاده، قلمرو مسابقه و هدف آن را هم معین کرده است. تأکید اسلام بر رقابت و پیشتازی در امور معنوی و خیر است. رقابتی که رشد و تکامل انسان را شتاب می­دهد و سرای جاودانه آدمی را آباد می­سازد. مراقبه­ای دقیق از خود و مسابقه­ای برای درجات بهشت. کوششی برای نزدیکی به رضوان خدا؛[4] نه رقابتی برای غیر خدا که  منشأیی جز خدا دارد.

         روانشناسان، کمبود شخصیت و احساس خردی شخص را منشأ مهم چشم و هم چشمی دانسته­اند. انسان کم مایه و ناتوان می­کوشد ضعف درونی خود را با ظواهر بیرونی بپوشاند. او می­خواهد با گفتار و رفتاری که درخور او نیست، یا با به چنگ آوردن متاع این دنیا و به رخ کشیدن آن، نگاه دیگران را به خود جلب و از این راه احساس بزرگی و  برتری کند.

       حسادت هم عامل دیگری است که زمینه چشم وهم چشمی را فراهم می­آورد. حسود  داشتن دیگران را برنمی­تابد. هماره در این آرزوست  که جز او کسی از نعمت­های  بی­شمار پروردگار بهره نبرد.

      خودناشناسی و خدانشناسیِآدمی، معرفت نیافتگی و دورافتادگی­اش از راه کمال حقیقی، اصلی ترین خاستگاه این بیماری است. آن گاه که آدمی چنان بینشی یابد که در خویشتن خویش و فراسویش بیندیشد، به مبدأ و معادش بپردازد، ابزار رسیدن کمال و عزت خود را دریابد، از گزند چشم و هم ­چشمی در امان می­ماند. 

        سخن کوتاه که چشم و هم چشمی آفتی است افتاده بر جان بشر.دردی از خود انسان که درمانش هم در خود اوست. تنها راه رهایی از آن، این است که آدمیان تن و جان خویش را شریف بدارند. جای و جایگاه خویش را ژرف دریابند. در ظاهر و باطن رنگ خدا بگیرند. دنیا را تنها ابزار و میدان  مسابقه­ای بدانند که خط پایانش رسیدن  به کمال و قرب خداست.     



[1]. طه، آیه 17.

[2]. سوره بقره، آیه 131. 

[3].رک: الکافی، ج  2 ص136؛ تحف العقول ،ص 360؛ بحارالأنوار، ج66 ص400.

[4].  بقره، آیه 148؛آل عمران، آیه 133؛ مائده، آیه 48.




تاریخ : دوشنبه 94/3/4 | 2:39 عصر | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

  • paper | فروش بک لینک | قالب وبلاگ