بسم الله الرّحمن الرّحیم
چه دردسری در رسانه ی ملی «عظیم» است؟
آیا آقای لطیف، متهم به آدمکشی است؟ خیر. متهم به آدمکشی نیست.
آیا آقای لطیف، متهم به داشتن پرونده ی سیاسی است؟ خیر. متهم به این اتهام نیست.
آیا آقای لطیف، متهم به تجاوز به عنف است؟ خیر متهم به این اتهام هم نیست.
پس این چه گناه بزرگی است که برای وی و بینندگان در بیش از سی شب آزگار، دردسر عظیمی شده است؟
جناب آقای لطیف متهم به داشتن یک همسر دیگر است. همین!!!
عظیم در قرآن
خداوند متعال، در چهارمین آیه از سوره ی قلم، آن گاه که نوبت به توصیف اخلاق پیامبر رحمت می رسد واژه ی «عظیم» را به کار می بَرَد:
وَ إِنَّکَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِیمٍ.
و راستی تو بر ملکات اخلاقى عظیمى قرار دارى.
همچنین، گاهی که می خواهد از سترگی و هول و وحشت قیامت یاد کند واژه ی «عظیم» را استفاده می کند:
قُلْ إِنىّ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبىّ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
بگو اگر نافرمانی پروردگارم را انجام دهم جداً از عذاب روز عظیم می ترسم.
إِنىّ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم ٍ135 شعرا
من بر شما به خاطر عذاب روز عظیم واقعا بیمناکم.
أَ لَا یَظُنُّ أُوْلَئکَ أَنهَّم مَّبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ(5) مطففین
آیا اینان گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند برای روزی سترگ.
این دردسر عظیم در قرآن است. حالا ببینیم چه دردسری در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان دردسر عظیم تلقی می شود؟
دردسر عظیم در تلویزیون
یکی از دردسرهای عظیم در تلویزیون ام القرای جهان اسلام این است که نامزدِ جناب آقای لطیف، به وی مظنون شده تا مبادا همسر احتمالی اش، پیش از این همسر دیگری برگزیده باشد و بچه ای که به ناگاه در اتومبیل آن ها پیدا شده متعلق به آن همسر باشد.
اکنون که نه خانوده ها و نه هیچ نهاد دولتی کاری اساسی برای ازدواج زود هنگام و آسان جوانان نمیکنند و با کوتاهی در عمل، مانع ازدیاد نسل شدهاند و در زمانهای که هنوز بسیاری از همسر گزیده ها با ذهنیت فرزند کمتر زندگی بهتر، روزگار میگذرانند، در این وضعیت، دست کم جلوی راهی دیگر یعنی تعدد زوجات را نگیرید که هم سبب ازدیاد نسل و هم سلامت اخلاقی جامعه خواهد شد.
این در حالی است که اگر فرض کنیم آقای لطیف، سه زن دائم و ده همسر موقت دیگر هم داشت و اکنون برای گرفتن همسر چهارم اقدام به ازدواج با «بهار خانم» می کرد، هم از لحاظ شرعی و هم از منظر قانون هیچ مشکلی نداشت. تنها مشکلش «ناپسند شماری عرف» است اما چرا باید عرفیات مردم تهران را به عنوان یک فرهنگ صحیح برای مردم سایر نقاط ایران، دیکته کنیم؟
ما فکر کرده ایم همه ی فرهنگ ها مانند تهران است که تعدد زوجات را امری ناپسند و ناهنجار پندارند. حال آن که در همین ایران خودمان، شهرهایی وجود دارند که تعدد زوجات در آن، یک سنت جا افتاده و به هنجاری محسوب می شود. پخش این سریال در گردنه ی زمانی پس از افطار، در میان خانواده های آن فرهنگ ها چه سرانجامی دارد؟ آیا نتیجه ای جز کمرنگ شدن این سنت در بین نسل های جدید آن ها دارد؟ سنتی که هرچند می تواند مورد سوء استفاده ی بولهوسان باشد اما به خودی خود، نه تنها هیچ منع فقهی، تاریخی، ملی و قانونی ندارد بلکه می تواند موجب افزایش جمعیت هم شود.
تیشه را زمین بگذارید!
هرگز یاد ندارم صدا و سیما در زمینه ی تعدد زوجات، کوچکترین تبلیغی کرده باشد. اما ای کاش تنها به همین مقدار بسنده می نمود. درد ما این است که باید در این زمینه خطاب به این نهادی که بنا بود دانشگاه عمومی باشد بگوییم:
ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
در این بحبوحه ی مسلمان کشی در بحرین و مصر و لیبی و یمن و ... اگر به خاطر مذاق مردم تهران و چند شهر دیگر حاضر نیستید کوچکترین قدمی در راستای ترویج تعدد زوجات بردارید پس حداقل برای تخریب این درخت، ریشه به تیشه ی آن نزنید. اجازه بدهید دست کم به واسطه ی این سنت، چند بچه مسلمان، بیشتر پا به عرصه ی گیتی بگذارند.
دیگران
وهابی های مغز خر خورده ی سنگ دل، این یک نکته را خوب فهمیده اند که فارغ از هیاهوی تبلیغات فمینیستی غرب، یکی از راحت ترین راه های افزایش جمعیت، تعدد زوجات است و سال هاست بر این مهم کمر همت بسته اند. (الهی که کمرشان از میان دو نیم باد!)
ما اما برای این که به تریج عبای غرب زدگان مان برنخورد، درست در بزنگاه افطار، برای هفتاد ملیون ایرانی، در بیش از سی شب آزگار، سریالی پخش می کنیم که یکی از دردسرهای عظیم مرد داستانش این است که به آب و آتش می زند تا به نامزدش ثابت کند همسر دیگری نداشته و ندارد!
حرف آخر
بله، مدیریت و ایجاد عدالت بین همسران متعدد، کار مشکلی است اما گاهی برای افزایش «نسلِ اهل لا اله الا الله»، تبدیل به جهاد می شود. چنان که امام موسی بن جعفر علیه السّلام، با همسران متعدد خویش توانست سی و هفت فرزند به جامعه ی مسلمانان آن زمان تحویل دهد. فرزندانی که پس از مرگ شان هم مایه ی خیر و آبادانی و برکت بوده اند. گل سرسبد شان مشهد را برای همیشه ی تاریخ، مقدس کرد. خواهرش فرمانروای ملک قم گردید. دیگری هم چون شاهی، چراغ در دست، اهل شیراز را هادی گشت. مابقی هم، کم و بیش، سایر شهرهای ایران را از نورافشانی خویش بهره مند ساخته و می سازند.
برای ما اما از موسی بن جعفر تنها زندان های مخوف را گفته اند.
.: Weblog Themes By Pichak :.